بنام او
سلام بر مسیح پیامبر خدا
مینویسم شاید به رسم ادب
برای تو! مسیح پیامبر خدا!
برای تو مینوسیم مسیح ی که چندین سال است مهمان اسمانها شده ای!جایی که از بچگی وقتی خدا را طلب میکردیم انجا را نشانمان میدادند و ما با ذهن جستجو گر بچگی مان تصویری از خدا میساختیم که تمام پهنای اسمان را در برگرفته ... چه شیرین بود دنیای بچگی مان!
بزرگتر که شدیم اسامی پیامبران اولولعزم را که یادمان دادند یادم هست معلممان میگفت اخرین پیامبر خدا محمد(ص) است و پیروانش مسلمانان وپیامبر قبل از ان مسیح که پیروانش را مسیحی مینامند !
هیچ وقت مسیحی ی کنارم نبود تا از نزدیک شاهد عقایدشان باشم.
بزرگ و بزرگ تر شدم . مطالعه کردم از مسیح و آیینش ! از تنها چیزی که ازایینشان خوشم امد اعتراف به گناهان بود و از چیزی که متنفر شدم معترف شدن به گناهان نزد کشیکشان!
خواستم به کلیسایی بروم و از نزدیک ....اما گفتند نمیشود به کلیسا رفت(!)
تنها جایی که توانستم بروم کلیسای "وانک" بود ان هم فقط برای دیدن ساختمانش! با ذهن کوچکم سوالاتی از مسیحی راهنمای انجا پرسیدم و او با همه ی اصرار بر اعتقاداتش نتواسنت قانعم کند.
و باز ماندم و یه دنیا سوال که این چه اعتقادی ست که نمیشود توجیه و توضیحش داد این چه خدایی ست که در عین حال که یکی ست سه تاست؟
مسیح! تو پیامبر خدایی! خدایی که من به عالم بودنش شک ندارم چگونه ممکن است این خدا این عقاید را به تو اموخته باشد و تو ان را به پیروانت؟ من که باورم نیست چنین باشد و میدانم همه تحریفات کتاب توست نه واقعیت آیینت (!)
نمیدانم وقتی کسی حتی توان دفاع از عقاید خود را ندارد چه دلیلی دارد برای زیر سوال بردن و توهین کردن به عقاید ما!در حالیکه ما انها را دوست خود میپنداریم.
این چه دشمنی ست که انها با ما دارند؟
و ای مسیح! هیچ گِله ی بر کسی که نمیداند واز سر نفهمی کاری میکند نیست. میدانم که انها پیروان واقعی ت نیستند و شاید انها نیز به مانند بر خی از ما مسیحی شناسنامه ای ند .لزومی ندارد انها را پیرو تو بنامم حتما تو هم ازانها دلخوری.
به امید بر طرف شدن همه ی این کینه ها و نفاقها. و به امید دیدار تو در کنار مولایمان مهدی(عج) انشالله
سلام ما را به مولا برسان